پاتوق عاقبت به خيري 2

ساخت وبلاگ

يکي ديگر از صفات برجسته اخلاقي که نقش زيادي در خوش فرجامي دارد، حس


تشکر و سپاسگذاري است . چيزي که در دنياي امروز حناي آن کمرنگ شده و کمتر


کسي يافت مي شود که دربرابر اين همه نعمت رنگارنگ الهي ، زبانش به شکر خداوند بچرخاند.!!


در حالي که خداوند در قرآن مجيد آن را شاه کليد زيادي روزي و عاقبت به خيري مي داند.در سوره


اعراف آيه 69 اين طور مي فرمايد:


«فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛ پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد باشد كه رستگار شويد».


در اين آيه شريفه «لعل»به چشم مي خورد که هم به معني شايد است و هم به معني قطعا و يقين


مي آيد ،به نظر مفسران بزرگ اينجا به معني يقين است . و از کلمه « تفلحون » عاقبت به خيري


فهميده مي شود.معني آيه اين مي شود که هرکسي نعمت هاي الهي را با حس سپاسگذاري ياد


کند قطعا عاقبت به خير و رستگار مي شود . رستگاري بدون عاقبت به خيري معنا ندارد ؛ زيرا اگر


انسان بنا باشد در اين دنيا خوش باشد ولي بعد از آن دوباره عذاب و تلخ کامي ها شروع شود ,


اين رستگاري نيست بلکه رستگاري واقعي آن است که بعد از آن ديگر روي بدبختي و گرفتاري هاي


رزمره زندگي را نبيند اين هم با مرگ که مقرون به عاقبت به خيري است همراه است.


به عبارت ديگر وقتي تمام نعمت هاي که در آن غرق شده را از خداوند بداند , قطعا ميسر


استفاده و بهره برداري را طوري قرار مي دهد که خداوند راضي باشد و از اسراف و تجمل گرايي


و امثال آن دوري مي کند و در واقع خود را در ميسر خوش فرجامي قرار داده است.


بنابراين شکر گزاري هم مانع بعضي از گناه ها مي شود و باعث افزايش روز و در آخر هم خداونذ


وعده بهشت و عاقبت به خيري را داده است که مويد آن اين رويت نوراني است.


    «حضرت داوود عليه السلام از خداوند خواست تا دوستش را در بهشت به او نشان دهد.


ندا رسيد: فردا او را بيرون از دروازه شهر خواهي ديد. فردا، وقتي حضرت داوود عليه السلام


از دروازه شهر خارج شد، با متي، پدر يونس پيامبر برخورد كرد و ديد مقداري هيزم به دوش


گرفته و در پي خريدار مي گردد. حضرت داوود پس از اينكه با او هم صحبت و همراه شد،


ديد شخصي هيزم ها را خريد و متي از همان پول هيزم، آرد و نمك براي خودش، داوود و


سليمان خريد و نان تهيه كرد، ولي پيش از خوردن، متي سر به آسمان بلند كرد و گفت:


پروردگارا! هيزمي كه من كندم، درختش را تو روياندي. نيرو و قدرت بازو را تو به من


بخشيدي، توانايي حمل آن را تو دادي، خريدار را تو فرستادي، گندم نان را تو آفريدي،


دستگاهي آفريدي (دستگاه گوارش) تا بتوانيم نعمت تو را مصرف كنيم. مي گفت:


و از گوشه هاي چشمش اشك مي ريخت. سپس حضرت داوود رو به حضرت سليمان كرد و


گفت: اين شكر و سپاس گزاري است كه انسان را به مقامات عالي مي رساند»[1].



http://scontent.cdninstagram.com/t51.2885-15/s480x480/e35/14624574_1279925258718856_9004391273842343936_n.jpg?ig_cache_key=MTM2ODMyNzc1OTI1MTc1MzYyMg%3D%3D.2




 







[1]- قمى، عباس، سفينة البحار ج‏1 ؛ ص184- قم، چاپ: اول، 1414 ق.




 


 

جريانهاي عاشورا...
ما را در سایت جريانهاي عاشورا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4biran1211 بازدید : 217 تاريخ : يکشنبه 5 دی 1395 ساعت: 17:05