جريانهاي عاشورا

در حادثه غمبار عاشورا مثل هر حادثه و انقلاب ديگري ،چند باند و جريان وجود داشت که

به برخي از آنها اشاره مي شود.

در يک تقسيم بندي کلي مي تواندهمه آنهارا به  دو گروه تقسيم کرد:

الف : جريان خودي

ب: جريان غير خودي که در راس آنها يزيد و همفکرانش  مثل بن سعد و شمر و...قرار داشت که

جز رسيدن به قدرت به چبزي کمتر از آن راضي نشدند و لو مانع آنها فرزند پيغمبر باشد بايد از راه برداشته

شود .خلاصه به هرقيمت که شده بايد به خکومت برسند!!!.

در جريان خودي که به نوعي همه سنگ اسلام را سينه مي زدند مي توان به اين جريانها اشاره کرد:

1-جريان پيشرو و جان بر کف که تا لحظه آخر همراه امام بودند

اين گروه همان کساني بودند که در حادثه عاشورا يا شربت شهادت نوشيدن يا به اسارت رفتند امام

درباره اين گروه مي فرمايد:

«همانا من اصحابي وفادار تر و بهتر از ياران خود و اهل بيتي نيکوکارتر و

مهربان تر از خاندان خود سراغ ندارم. خداوند متعال به شما پاداش نيک عطا فرمايد».1

2- جريان و گروه بازمانده

در اين گروه هم عده اي از بني هاشم مثل بن عباس ، محمد حنفيه و عبدالله بن جعفر همسر حضرت زينب و...

وجود داشت ،البته در اين جريان براي عده اي عذر شرعي مثل نابينايي ذکر شده است.

3-جريان عافيت طلب يا ترسو

وجه مشترک اين گروه دل بستن به دنيا و غفلت از آخرت، دليل عمده همراهي نکردن با امام به شمار آورده اند.

افراد شاخص اين گروه مي توان به عبدالله بن مطيع ، مسور بن مخرمه ، اوزاعي و عبدالله بي حر جعفي اشاره کرد.

4- جريان سازش کار

اين جريان با پيشنهاد صلح  با يزيد، مي خواستند امام حسين عليه السلام را از جنگ منصرف کنند و حتي خودشان هم با

يزيد بيعت کردند. افراد شاخص آنها عبدالله بن عمر خطاب و عمره دختر عبدالرحمن بن سعد انصاري و...مي توان نام برد.

عبدالله بن عمر  سه بار با حضرت ملاقات کرد و موقيت يزيد را براي امام تشريح کرد که زر و زور در دست اوست و مبارزه

جز کشته شدن ثمره اي ندارد و پشنهاد صلح را مطرح کرد که  امام داستان انبياء بني اسرائيل را مطرح ، که آنها در راه

هدف خودشان در يک بين الطلوعين هفتاد نفرشان کشته شدند ولي دست از مبارزه بر نداشتند.

جالب اين که بعد شهادت امام همين عبدالله بن عمر براي بيعت با عبدالملک نزد حجاج رفت ولي او در مقابل پايش را به عنوان

بيعت به سوي بن عمر داراز کرد تا به يک نوعي او را تحقير کند.

آري اگر کسي با فرزند پيامبر بيعت عزت مندانه اي نداشته باشد با يک فاسق جاني بيعت ذلت مندانه اي خواهد داشت .

گويا اين نقشه راه تاريخ در همه دوران ها قابل تکرار و خواندني است ، بايد مواظب بود در کدام جريان قرار مي گيريم !!!!!!!!!!!؟