فوائد ريشه يابي حوادث تاريخي

هرچند اتفاقاتي که در جهان مي افتد، با همان شرايط و عين همان حوادث

هرگز اتفاق نمي افتد؛ اما مشابه آن قابل تکرار و امکان پذير است.

تقربيا مثل  حرکت يک قطار مي ماند که وقتي يک واگن از جلوي ايستگاه

 مي گذرد ديگر گذشته ؛ اما واگن بعدي که مي آيد هر چند درست

مثل همان واگن اولي است اما اسباب و افرادي که در هر کوپه نشسته

با هم فرق دارند. در تاريخ انسانيت هم مهره هاي تاريخ با هم فرق دارند ،

شخصيت ها و افراد با هم فرق دارند؛ اما اصول و قواعدي بر تاريخ  حاکم است

که با اندکي تغيير براي افراد ديگري اتفاق مي افتد.

   به اين دليل روح تاريخ همين درس عبرت هاست که بر زندگي بشر حاکم است ،

تاريخ بايد با اين بينش مطالعه شود و عواملي که باعث پيشرفت يک شخص يا يک

جامعه شده شناسايي ،در زندگي فردي و گروهي تقويت شوند

و عواملي که باعث سقوط يک شخص يا يک گروه و جامعه شده

شناسايي ، و روش مقابله با آنها را پيدا کرده تا ديگر در زندگي مان اتفاق نيافتند.

به اين دليل امام علي عليه السلام در نامه 208  مي فرمايد:

«هر کس از وقايع گذشتگان عبرت بگيرد بينا مى ‏شود، کسى که بصيرت و

بينائى پيدا کرد مى ‏فهمد، و آن کس که فهميد عالم مى‏ شود»

به عنوان نمونه؛ چه عواملي باعث شد که جامعه نبوي با آن ارزش هاي والاي اسلامي بعد از

50 سال صد در صد تغيير ماهيت داد و جگر گوشه پيامبر اسلام را وارد قتلگاه  کربلا کرد؟

آن عوامل حادثه ساز هر چند ممکن است که عينا اتفاق نيافتند؛ ولي مشابه آن ممکن است

اتفاق بيفتد.

در راس آن عوامل  تلخ مي توان به دنيا پرستي و عدم ياد خداوند در جامعه آن روز اشاره کرد

که متاسفانه بوي گند آن کم و بيش در جامعه در عده اي از افراد قابل استشمام است

بخصوص در اين سبک زندگي غربي که ستون فقرات آن را همين مادي گرايي و شهوت پرستي تشکيل مي دهد ،

غفلت از اين فرهنگ غلط حوادث تلخ پيش بيني نشده اي را به دنبال دارد که ممکن است دامن متدينين را

هم بگيرد.!!!!!!!!!!!